شعر و ادبیات

شعر و ادبیات فارسی و درج اشعار شاعران معاصر

شعر و ادبیات

شعر و ادبیات فارسی و درج اشعار شاعران معاصر

سید مهدی موسوی

پدرم رفت داخل خانه

 پدرم دید مادرم را با...

بعد، شب بود و حرکت چاقو

 خون مامان و گریه ی بابا



 مادرم سنگ قبر گمنامی ست

 مادرم هرزه بود، یک زن بد!

پدرم سمبل شرافت بود!

پدرم ماند توی حبس ابد


2

داخل خانه رفتم و دیدم

 زن خود را کنار مرد جوان

 بعد، دعوا و فحش بود و کتک

 زنم و گریه پیش یک چمدان


 از تمامی خاطرات بدم

 مانده یک عکس روی میز اتاق

 بچّه ای با لباس های کثیف

 جای امضای برگه های طلاق


3

پسرم رفت داخل خانه

 دید مردی نشسته پیش زنش

 دید لبخند می زنند به هم

 دید که دست می کشد به تنش


 پسرم با زنش معاشقه کرد

 جلوی چشم های عاشق مرد

 بعد هم از حضور سرزده اش ↓

داخل خانه، عذرخواهی کرد!


سید مهدی موسوی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.